امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند:
مـرد ثروتمندى بـا لباسهایى نـو و پـاکیزه خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم آمد
و کنار آن حضرت نشست. پس از او مردى درویش با جامههاى ژولیده و چرکین وارد شد
و پهلوى آن مرد نشست. مرد توانگر جامه خود را از زیر ران او کشید و جمع کرد.پیامبر
خدا صلى الله علیه و آله و سلّم به او فرمود: ترسیدى که چیزى از فقر او به تو رسد؟ عرض کرد:
نه. فرمود: ترسیدى از دارایى تو چیزى به او رسد؟ عرض کرد: نه. فرمود: ترسیدى لباست را کثیف کند؟
عرض کرد: نه. فرمود: پس چرا این کار را کردى؟عرض کرد: اى پیامبر خدا! من همدمى (شیطانى)
دارم که هر کار زشتى را در نظرم زیبا جلوه مىدهد و هر کار خوبى را برایم زشت نمایش مىدهد.
اکنون نصف مال خود را به این مرد بخشیدم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم به آن
مرد تهیدست فرمود: تو مىپذیرى؟ عرض کرد: نه. مرد ثروتمند به او گفت: چرا؟ گفت:
مىترسم حالتى که به تو راه یافت، به من هم راه یابد!
« اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۲۶۲، حدیث ۱۱ »
منبع:فاراقلیط