خدایا بعد از 9 سالگی درهای رابطه را بستیم . . .
خدایا جای بازی هایمان پشت میزها بود ولی به دلها که رسیدم می باختیم
می شکستیم ، خدایا بدون تو برای هر چیزی قضاوت میکردم،برای عشق
تصمیم گرفتیم،بدون تو عهد میکردیم ولی می شکستیم، خدایا بدون تو
به دنبال تکرار غریبانه تنهایی هایمان بودیم،بدون تو برای تنهایی معصومانه
دستهایمان تصمیم می گرفتیم.خدایا کفشهایمان دیگر در جلو خانه ات جفت
نشد،فقط زمانی که به قبرستانها روی آوردیم تو را خواستیم
نویسنده : زیـنـب